با كودكان کم​رو وخجالتي چگونه برخورد كنيم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

همه ما وقتي همكلاسي جديدي را مي‌بينيم، يا به جاي تازه‌يي مي‌رويم، گاهي طول مي‌كشد تا با ديگران گرم بگيريم. بنابراين، احساس نگراني، خجالت و ترس تو را درك مي‌كنيم. اما مهم اين است كه وقتي خجالت مي‌كشي، به خودت جرأت بدهي. برو جلو و به يكي از دوستان سلام كن. از او بخواه تا با تو بازي كند. حتما او هم دوست دارد با تو بازي كند. وقتي كودكان مي‌بينند كه احساس آنها براي ديگران مهم است، مي‌كوشند بر ترس خود غلبه كنند.

نشان دادن الگوهايي از دانش‌آموزاني كه با ديگران تعامل و ارتباط خوبي دارند، در راهنمايي كردن دانش‌آموز خجالتي موثر است. كودك خجالتي مي‌تواند با ديدن رفتار مناسب از سوي سايرين، نحوه ارتباط مناسب در هر مرحله را به خوبي فراگيرد. زماني كه دانش‌آموز از تماس با ديگر بچه‌ها واهمه دارد، او را همراهي كنيد و در حالي كه وي ساكت است، مكالمه را با كودك ديگر آغاز كنيد و درباره خودش و ميزان علاقه اش به بازي بپرسيد. دانش‌آموز را با تجربيات جديد روبرو كنيد. براي مثال، از خانواده كودك بخواهيد او را به مكان‌هاي جديد ببرند تاترس و هيجان كودك كمتر شود. والديني كه مي‌خواهند كودكشان رفتار اجتماعي داشته باشد، بايد رفتارهاي معاشرتي خود را بيشتر كنند. در نهايت بايد به ياد داشته باشيم، براي آنكه دانش‌آموز خجالتي از بودن در كنارساير دانش‌آموزان لذت ببرد به «زمان» نياز دارد تا بتواند براحتي با محيط خودش تعامل كند.

کم​رويي نوعي اضطراب اجتماعي
کم​رويي، نوعي ترس يا اضطراب اجتماعي بوده كه بواسطه آن زن يا مرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعي گريزان است. ريشه اصلي کم​رويي مي‌تواند در ترس يا اضطراب اجتماعي نهفته باشد. اضطراب يك پاسخ طبيعي در مقابل هر نوع تهديد يا فرآيند آگاه‌كننده و اخطاري به فرد درباره يك خطر يا موقعيت دشوار است. اضطراب در حد متعادل آن براي بسياري از اعمال و رفتارهاي انسان و تلاش و حركت و آمادگي براي مقابله با تهديدها و خطرهاي طبيعي و اجتماعي ضروري است. اما زماني كه نگراني‌هاي فرد نسبت به مسائل مختلف فزوني مي‌يابد، دچار اضطرابي مي‌شود كه در نتيجه اعتماد به نفس او كاهش مي‌يابد، قدرت نگرش واقع‌بينانه و برقراري ارتباط متقابل با ديگران به حداقل مي‌رسد و گريز از ارتباطات معمول اجتماعي و دلمشغولي‌هاي مفرط، شخصيت را فرا مي‌گيرد. اضطراب اجتماعي، وقوع نوعي ارزيابي شخصي در موقعيت‌هاي مختلف اجتماعي است. به عبارت ديگر زنان و دختراني كه دچار اضطراب اجتماعي هستند، از مواجهه با ديگران و از اينكه مورد داوري ديگران قرار گيرند، دچار ترس و واهمه هستند.

زن يا دختر چنين احساس مي‌كند كه در هر موقعيت، شخص يا اشخاصي هستند كه به محض مواجه شدن با او شخصيت و اعمال و رفتارش را مورد بررسي و كنكاش قرار مي‌دهند. بنابراين تا حد ممكن سعي دارد از مواجه شدن با ديگران دوري جويد. به عنوان نمونه سخن گفتن براي خانم‌هاي كارمندي كه در جلسات اداري شركت مي‌كنند و دچار كم رويي هستند، بسيار دشوار است. البته ممكن است اكثر افراد در موقعيت‌هاي اجتماعي خاص دچار اضطراب باشند اما افرادي كه كم رو هستند و اضطراب اجتماعي بالايي دارند بيش از اندازه نگران هستند. بعضي افراد كم رويي را براي دختران و زنان امري عادي و حتي صفتي مقبول و مثبت تلقي مي‌نمايند و چنين دختران کم​رويي را دختراني باحيا و با عفت مي‌دانند و حتي آنان را مورد تمجيد و تشويق قرار مي‌دهند. در حالي كه كم رويي پديده‌يي غيرارادي، ناخوشايند و نشانگر معلوليت اجتماعي است كه براي هر دو جنس پسر و دختر امري نامطلوب و نابهنجار است. بايد توجه داشت كه كم رويي يك پديده پيچيده رواني- اجتماعي بوده و علت آن عمدتا به روابط بين فردي و نحوه تربيت برمي‌گردد.

عوامل موثر بر كم رويي
خانواده يكي از منابع اساسي در ايجاد كم رويي است. نحوه ارتباطات خانواده و تجارب اوليه پسران و دختران خصوصا در سال‌هاي پيش از دبستان و اوايل دبستان نقش اساسي در شكل‌گيري شخصيت آنان خواهد داشت و الگوي رفتاري بزرگسالان، برنامه‌هاي تلويزيوني، نحوه و ميزان ارتباطات عاطفي- كلامي و اجتماعي بزرگسالان با دختران و پسران، بيشترين تاثير را در رشد اجتماعي كودكان دارد. انتظارات نامعقول والدين از دختران خود در شرايط مختلف و واداركردن آنان به انجام رفتارهاي قالبي و تصنعي در موقعيت‌هاي مختلف اجتماعي همچون در حضور جمع مهمانان و مهماني‌ها، در كوچه و خيابان، هنگام غذا خوردن و لباس پوشيدن، صحبت كردن و... سخت‌گيري بيش از حد و توقعات فراوان و غير ضروري، تنبيه، تحقير يا برعكس حمايت‌هاي افراطي و گزاف، از اصلي‌ترين زمينه‌هاي رشد معيوب اجتماعي دختران و بروز كم رويي است. تعارض و دوگانگي در رفتار والدين و بزرگسالان، موجب كشاكش‌هاي دروني و در نتيجه، اختلال در رشد طبيعي شده، اضطراب شديد و كم رويي دختران را به همراه خواهد داشت. كم رويي در ميان تك فرزندان و فرزندان اول خانواده بيش از ساير كودكان ديده مي‌شود. اين مساله زماني به شكل جدي مطرح مي‌شود كه والدين قادر نباشند زمينه تربيت و رشد اجتماعي مطلوب و هماهنگ كودك را مطابق با نيازهاي عاطفي و اجتماعي او فراهم آورند. فرزند اول يا تك فرزند معمولا خود را با بزرگ‌ترها همانند‌سازي مي‌كند و تمايل بيشتري به برقراري ارتباط با بزرگسالان دارد تا نسبت به همسالان.

مدرسه كه محيطي براي پروراندن مهارت‌هاي اجتماعي و مشوقي براي اجتماعي شدن دختران و گسترش ارتباطات بين فردي آنان است، گاهي از مواقع به جاي تشويق به برقراري ارتباط، دختراني را الگو و سرمشق ديگران قرار مي‌دهند كه داراي يك معلوليت اجتماعي يعني كم رويي هستند. برخي از معلمان معمولا بالاترين نمره انضباط را به دانش‌آموزان كم رو مي‌دهند و از آنان به عنوان شاگرداني مودب، ساكت و حرف گوش كن ياد مي‌كنند!  اعمال فشارهاي رواني و اخلاقي، انضباط خشك، تحقير و تهديد، تنبيه و محدوديت‌هاي شديد و غيرمنطقي، هدايت دانش‌آموزان به سوي تسليم‌پذيري محض و رفتارهاي ديكتاتور منشانه، زمينه‌هاي اضطراب و كم رويي را در كودكان و دختران تشكيل خواهند داد. زن يا دختري كه قادر به برقراري ارتباط با ديگران نيست احساس مي‌كند كه از دوستان و نزديكان خود جداست. چنين فردي نمي‌تواند احساسات خوشايند يا ناخوشايند، اميدها و آرزوهايش را با نزديكانش در ميان بگذارد و پاسخ‌هايشان را دريافت كند. احساس تنهايي، همانند كم رويي يك معلوليت اجتماعي به شمار مي‌رود. هر كسي در يك شرايط يا موقعيت ويژه ممكن است احساس كند كه تنهاست. فردي كه مدام اين احساس را داشته باشد به تدريج از ارتباطات بين فردي او كاسته شده و ويژگي‌هاي افراد كم رو را مي‌يابد.

علايم كم رويي
تشديد ضربان قلب، برافروخته شدن چهره، به هم خوردن آهنگ تنفس، تغيير در تن صدا و... از علايم فيزيولوژيكي در افراد كم رو است. دوري جستن از جمع، خجالت كشيدن و به لكنت افتادن، بريده و كم حرف زدن، مضطرب بودن و دستپاچه شدن، ناخن جويدن و با انگشتان خود بازي كردن، با لباس خود ور رفتن، سر را پايين انداختن و زير چشمي نگاه كردن، غرق در افكار خود شدن و بيشتر به خود توجه كردن از ويژگي‌هاي دختران و پسران كم رو است. كم روها بيشتر تمايل دارند با كوچك‌تر از خود بازي كنند و سرگرم باشند. آنها سرگرم شدن و بازي كردن با اشيا و لوازم مختلف را به جاي انسان‌ها ترجيح مي‌دهند. با صداي آهسته و غيرطبيعي سخن گفتن، گرفته و نگران بودن، بيزاري شديد از نگاه‌هاي منتقدانه ديگران، ضعف اعتماد بنفس، بي‌جرأت و شهامت بودن در عين توانمندي و قدرتمند بودن، دوري از دعوت كردن و دعوت شدن توسط ديگران و در نهايت تمايل به تنهايي از ديگر خصوصيات زنان و مردان كم روست.

غلبه بر كم رويي
كم رويي بيشتر به روابط بين فردي و اجتماعي بر مي​گردد «در نتيجه براي رفع مشكل كم رويي بايد روش‌هايي را به كار گرفت تا روابط بين فردي افزايش يافته و از نظر كيفيت نيز به سطح قابل قبولي برسد. بطور مثال، چنانچه در دختران و زنان استعداد و هنر خاص و مثبتي موجود است بايد آن را تقويت كرده تا از اين طريق اعتماد به نفسشان بيشتر شود چرا كه هر چقدر اعتماد به نفس بالاتر باشد كم رويي كمتر مي‌شود. همچنين، حضور در مهماني‌ها، فعاليت‌هاي فوق برنامه مدارس و دبيرستان‌ها، انجام بازي‌هاي گروهي (تعاون) مي‌تواند به از بين رفتن كم رويي كمك نمايد. بيان و گفتار نيك و زيبا نيز در توان بخشي به كم رويي نقش مهمي دارد. چنانچه بدانيم منظور خودمان را چگونه بيان كنيم بري مدت طولاني هرگز كم رو نخواهيم ماند و زماني كه ببينيم صحبت‌هايمان توجه اطرافيان را به خود جلب مي‌كند، جرأت پيدا مي‌كنيم.

كودكان ونكاتي در مورد تربيت آنان:

كودكان يكي از مهمترين اجزاء خانواده و ثمره زندگي مشترك زن ومرد مي باشند.عضوي كه دوست داشتني ترين ،زلالترين وپاكترين عنصراجتماع مي باشد.موجودي معصوم كه در طول تاريخ هميشه در معرض آسيب و تعرض بوده است

كودك ازنگاه اسلام:

يكي از مهمترين توصيه هاي اسلام به افراد توجه به كودك مي باشد.در روزگاراني كه اعراب جاهل دختران خود را زنده به گور مي كردند،اهميت دادن به كودكان و زنان خيلي مهم نبود،دين مبين اسلام باظهور خود به اهميت ازدواج.نحوه انتخاب همسر.چگونگي همبستري.حقوق مادر و كودك ، نحوه بچه دار شدن،تعليم وتربيت كودك و… مطالب بسياري را متذكرشده است. درمورد بچه دارشدن پيامبر اكرم “ص” فرمودند:هنگاميكه زن باردارميشود خدا به او اجركسي را مي دهد كه با نفس ومالش درراه خدا جهادميكند.{۱}

كودك و دنياي امروز:

در دنياي امروزي گرچه با پيشرفتهاي حاصل شده و تصويب قانونهاي مختلف سعي در احقاق حقوق كودكان شده است ،اما هنوز هستندكودكاني كه قرباني اميال وهوسهاي افراد وحتي دولتهاي باصطلاح مترقي غربي (مانندافغانستان.فلسطين و..)وهمچنين دركشورهاي جهان سوم(بدليل عقب ماندگي) مورد آزار واذيت والدين خود بخاطر مسائلي چون خرافه،و به بهانه تاديب ويا اصلاح،تنبيه مي شوند.اما آن چيز كه مهم است تاكيد اسلام بر احترام به كودكان.تربيت آنها وپرورش استعدادهاي آنان است.

حقوق كودك:

كودكان نيز مانند والدين داراي حقوقي ميباشند.در دين مبين اسلام چند چيز بعنوان حقوق كودك مطرح شده است :۱- نام نيكو۲- تأمين خوراك و تغذيه مناسب براى كودك۳- حق تحصيل۴- حق تفريح وبازي.

اهميت تربيت كودك:

دركناررسيدگي به جسم كودك تربيت كودك نيز بسيارمهم است. در روايات،هفت سال اول،سن بازي شمرده شده وهفت سال دوم،سن تاديب.لذا بيشتربراين تكيه دارد كه در هفت سال اول،تاديب صورت نگيرد.(۲)

امام سجاد”ع″ فرموده اند: بار خدايا مرا درتعليم وتربيت فرزندانم كمك كن.

آنچه که نبايد به کودکان گفت؟؟؟؟

۱- گذاشتن اسم روي بچه ها " لال " یا " بچه بد "

اگر کودکان را نامهايي مانند احمق و تنبل و... بناميد باور مي کنند که داراي اين صفات و خصوصيات است. به علت آسيبي که به کاربردن اين نامهاي منفي به شخصيت بچه ها وارد مي کند اعتماد به نفس او از بين مي برد. اگر کودکي به صفت « زشت » ناميده شود ممکن است از حضور در جمع و بازي با ديگران خودداري کند اگر بگوييد:‌ « کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهيز مي کند. چه بايد گفت: با جمله اي مثبت توجه بچه را به رفتاري معطوف کنيد که بايد تغيير دهد. « اين اتاق نامرتب و به هم ريخته است » يا « کاغذ و مدادهايت روي زمين پخش شده و بايد جمع شود.»

 

۲- طـــرد کـــردن بچه ها " اي کاش به دنيا نمي آمدي " يا " هيچکس ترا دوست ندارد "

طرد کردن بچه ها نشان دادن نفرت يا تمايل به جدايي از آنهاست. براي يک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردي که او را به دنيا آورده به معني دوست نداشتن از طرف همه افراد است. آنچه که يک کودک بايد بداند اين است که پدر و مادر بدون هيچ قيد و شرطي دوستش دارند. چه بايد گفت: هر روز با او گفتگو کنيد و بگوييد « دوستش داريد » و در آغوشش بگيريد.

 

منفــــي بافــي " لياقت چيزي را نداري يا جات تو زندونه " 

بچه ها با کلمات و جمله هايي که به آنها مي گوييم، بزرگ مي شوند يک پژوهشگر با عده اي زنداني گفتگو و مصاحبه کرد. از آنها پرسيد که به چند نفر از آنها هنگام بچگي گفته شده که زنداني خواهند شد؟ با کمال تعجب دريافت که تقريباً با پاسخ همه آنها به اين سوال مثبت بود. والدين بايد آينده خوبي را براي بچه ها ترسيم و پيش بيني کنند.

 

مقصــر داشتن بچه ها هنگام بروز مشکلات " تو دليل دعواي من و پدرت هستي "

مقصردانستن کودک هنگام مشکلات به اين معني است که او به دليل کاري که به ديگران انجام داده اند سرزنش مي شود بچه ها هدف آسان و در دسترس براي به گردن گرفتن تقصير ديگر اعضاي خانواده هستند. اگر بچه ها بايد ياد بگيرند که مسئوليت کارهايشان را به عهده بگيرند ما بايد نمونه اي از مسسوليت پذيري در برابر اشتباهات و ضعف هايمان باشيم. چه بايد گفت: اگر عصباني شديد به محض بدست آوردن خونسردي٬ از کودک معذرت بخوهيد و مثلاً بگوييد:« ببخشيد دعوات کردم امروز خسته بودم. »

 

انتظارات نابجــا " نمره ات ۱۷ شده پس ۳ نمره ديگر چه شده است تو فقط بايد ۲۰ بگيري."

پدر و مادراني که از فرزندان خود انتظارات بي جادارند آنها را مجبور مي کنند که بهترين بازيکن باشند يا در مدرسه نمره ۲۰ بگيرند. پيامي که پشت اين عمل پنهان شده اين است که تو در مدرسه به اندازه کافي خوب نيستي. داشتن انتظار بي جا تنها اعتماد به نفس کودک را از بين مي برد. چه بايد گفت؟ با تاکيد به نکات مثبت بگوئيد: خيلي عالي است که نمره هاي ۲۰ زيادي در کارنامه ات داري اشکالي ندارد نمره ۱۷ گرفتي چون تو تمام سعي خود را کردي و هر انساني ممکن است اشتباه کند سعي کن اشتباهاتت در آينده کمتر شود لزومي ندارد هميشه و همه کس نمره ۲۰ بگيرند.

 

مقـــايسه کـــردن " چرا مثل پسرخاله ات نيستي ؟ وقتي به سن تو بروم، دو کيلومتر پياده به مدرسه مي رفتم. وقتي به کودک مي گوييد که رفتارش مثل خواهرش خوب نيست.

تخم حسادت و بددلي را بين فرزندان خود مي کاريد. بچه ها نبايد در خانواده و فاميل مقايسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بي ارزشي و بد بودن را خواهند داشت. حتي تعريف مثبتي هم مي تواند همين نتيجه را داشته باشد. وقتي مي گويد: « تو در بازي فوتبال از برادرت بهتري » همان احساس مقايسه و ناسازگاري را بين آنها به وجود مي آوريد. بهتر است بگوييد: تو در بازي فوتبال به اندازه برادرت هنگامي که به سن تو بود خوب هستي. از سال گذشته تا به حال در زبان پيشرفت کرده اي.

 

شـــرم زدگـــي " بايد از خودت خجالت بکشي. درست مانند يک بچه رفتار مي کني. نمي توانم باور کنم از اين گربه کوچک مي ترسي."

هنگام خجالت٬ کودک٬ احساس مي کند نقص دارد يا بي لياقت است. خجالت کشيدن بيشتر از اين که رفتار او را درست کند موجب از دست رفتن روحيه و تحقير او مي شود. برخي پدرها و مادرها با انگشت گذاشتن روي نقاط ضعف کودک، مانند شب ادراري او را تحقير مي کنند. خجالت زده کردن کودک موجب مي شود که او عوامل تحقيرش را پنهان کند. بهتر است بگوييد: گريه نکن٬ تو ديگر بزرگ شده اي. گربه آنقدرها هم ترسناک نيست.

 

تهديد کـــردن " اگر نيايي مي روم و اينجا تنها مي ماني. اگر دوباره اين کار را انجام دهي، به پليس مي گويم ترا ببرد."

تهديد گفتن جمله يا کلمه اغراق آميزي است که پدر و مادر به کار مي برند تا کودک را بترسانند مانند اين جملات: « اگر درست رفتار نکني تمام استخوانهايت را مي شکنم » تهديد موجب ترس در کودک مي شود و او احساس مي کند که در محيطي ناامن و پر از دشمن زندگي مي کند. تهديد به تنها گذاشتن کودک برايش بسيار دردناک و سخت است چون او بسيار حساس است و براي نيازهاي اساسي و اوليه زندگي با پدر و مادرش نياز دارد. آنچه بايد گفت: به بچه ها بايد هشدار داد نه تهديد برخلاف تهديد٬ هشدار واقعي و معقول است. با گفتن جمله « اگر .... در نتيجه ...» به او هشدار مي دهيد که نبايد به رفتار بدخود ادامه دهد. مانند « اگر دوباره خواهرت را بزني، ديگر نبايد با او بازي کني.»

استرس در کودکان

****چه وقت و چرا کودکان دچار استرس می‏شوند***** بچه‌ها مدتها قبل از پاگذاشتن به دوران بزرگسالي فشار رواني را تجربه مي‏كنند. برخي کودکان مجبورند با مشکلاتي چون کشمکش‌هاي خانوادگي، طلاق، تغييرات دائمي مدرسه، همسايه‌ها، توافقات مراقبت از کودک، فشار گروههاي هم‌سال و بعضي وقت‌ها حتي با خشونت در خانواده يا جامعه‌شان دست و پنجه نرم کنند. تأثير فشار رواني روي كودك بستگي به شخصيت، ميزان پختگي، و نوع سازگاري او دارد. با اين حال، تشخيص اينکه چه وقت بچه‌ها زير بار فشارها خم مي‌شوند هميشه ساده نيست. براي کودکان اغلب توضيح دقيق احساسشان سخت است. ممکن است به جاي گفتن «من از پا افتاده‌ام» بگويند «معده‌ام درد مي‌کند». بعضي بچه‌ها وقتي تحت فشار رواني هستند گريه مي‌کنند، پرخاشگر مي‌شوند، گستاخ يا زودرنج مي‌شوند. برخي ديگر ممکن است خوب رفتار کنند اما نگران، ترسو و وحشت زده بشوند. به همان نسبت استرس مي‌تواند بر سلامت جسمي کودک تاثير بگذارد؛ تنگي نفس (آسم)، تب يونجه، سردرد ميگرني و بيماري‌هاي معده مثل کوليت، سندرم روده تحريک‌پذير و زخم گوارشي بيماري‌هايي هستند که در موقعيت‌هاي تنش‌زا وخيم‌تر مي‌شوند. والدين چه کار مي‌توانند انجام دهند؟ پدر و مادر مي‌توانند به کودکانشان کمک کنند تأثيرات فشار رواني را در حداقل نگه دارند. 1. والدين بايد سطوح فشار رواني خودشان را کنترل کنند. در تحقيقي پيرامون خانواده‌هايي که حوادث تلخ و ناگواري مانند زمين لرزه يا جنگ را تجربه کرده‌اند، بهترين مبناي پيش‌بيني چگونگي سازگاري کودکان با مشکلات، نحوه سازگاري والدينشان است. پدر و مادر بايد به خصوص از زماني که سطوح فشار رواني‌شان در روابط زناشويي تأثير مي‌گذارد آگاه باشند. دعواهاي مکرر بين والدين براي کودکان اضطراب‌آور است. 2. خطوط ارتباطي را باز بگذاريد. کودکان وقتي با والدينشان ارتباط خوبي دارند احساس بهتري نسبت به خود پيدا مي‌کنند. 3. کودکاني که دوستان نزديک ندارند، در مورد احساس فشار رواني ناشي از مشکلات در خطر هستند. والدين بايد با برنامه‌ريزي، قرارهاي بازي و ساير تفريحات، از روابط دوستانه کودکانشان حمايت کنند. 4. والدين بايد جدول زماني برنامه روزانه را با توجه به خلق و خوي فرزندشان در ذهن خود پيريزي کنند. اگرچه اغلب بچه‌ها در محيطي آشنا و کليشه‌اي با امور روزمره ثابت و حد و مرزهاي کاملاً امن رشد مي‌کنند اما ميزان تحملشان در مقابل تحريک متفاوت است. 5. مهم نيست جدول زمان‌بندي شده بچه‌ها چقدر شلوغ است؛ آنها در هر سني به بازي و آرامش نياز دارند. بچه‌ها از بازي براي شناخت دنياي اطراف، بررسي افکار و آرام کردن خودشان استفاده مي‌کنند.

آموزش امور جنسی به کودکان و نوجوانان

غریزه جنسی یکی از غرایز مهم انسان است و تلاش در جهت ارضای درست و مناسب آن نه تنها مذموم نیست، بلکه بسیار نیکو و پسندیده می باشد. غریزه جنسی که از لحظه تولد در نهاد فرد وجود دارد هیچگاه نباید خاموش شود، بلکه باید از طریق آموزش صحیح تحت کنترل قرار گیرد. کنجکاوی و پرسشهای کودکان در زمینه مسائل جنسی، امری کاملا عادی و طبیعی است. کودکان برای این که زندگی شاد و سالمی داشته باشند باید در زمینه مسائل جنسی اطلاعاتی صحیح و متناسب با سن و درک خود کسب کنند و در این زمینه هیچکس بهتر از والدین نمی تواند اطلاعاتی درست در زمینه فوق را در اختیار کودک و نوجوان قرار دهد.

کوتاهی والدین در پاسخگویی به سئوالات جنسی فرزندان باعث می شود تا آنها از طریق منابع مختلفی همچون: دوستان، کتب، مجلات، اینترنت و ... به اطلاعاتی نادرست و گمراه کننده دست پیدا کنند که این اطلاعات می توانند منجر به ناراحتی ها و اختلالات گوناگونی در کودک و نوجوان گردند. اما اگر والدین به موقع و در زمان مناسب، اطلاعات درست در زمینه مسائل جنسی به کودک ارائه دهند، از بروز بسیاری از جرائم، انحرافات جنسی، خاطرات تلخ، تجربه نادرست و ... تا حد زیادی پیشگیری می کنند و میل کودک و نوجوان را به تجربه نادرست امور جنسی کاهش می دهند.

متاسفانه بسیاری از والدین به دلایل متعددی از جمله: نداشتن آگاهی، احساس شرم و ناراحتی، نگرش منفی به امور جنسی، قبیح دانستن بیان مسائل مربوط به امور جنسی، هراس از پیامدهای منفی این اطلاعات، انداختن بار این مسئولیت بر دوش مدرسه، داشتن باورهای غلط همچون: کودک خودش روزی بزرگ می شود و به این مسائل پی می برد ( یواش یواش چشم و گوشش باز می شود ) و یا این که اگر پدر و مادر درباره مسائل جنسی با کودک خود حرف بزنند، حرمت بین آنها شکسته می شود و ... نه می خواهند و نه می توانند در مورد مسائل جنسی با کودک و نوجوان خود به گفتگو بپردازند.

همیشه در زندگی، اولین ها ( اتفاقات، خاطرات، تجارب، تماسها و ... ) چه خوب و چه بد، تاثیری عمیق و ماندگار در ذهن افراد برجای می گذارند. مثلا: اگر کودک یا نوجوان در بیرون از منزل به وسیله منابع مختلفی که ذکر گردید به طور نامناسبی با مسائل جنسی آشنا شود، کار و تلاش والدین در زمینه آموزش جنسی دو برابر خواهد شد. زیرا در وهله اول باید افکار نامناسب و آموخته های نادرست فرد در زمینه امور جنسی تغییر یابد و سپس آموزش مناسب و صحیح آغاز شود. هر کدام از شما والدین اندکی بیاندیشید و به خاطر آورید که اولین بار چگونه، چه موقع، و به وسیله چه کسی اطلاعاتی در زمینه امور جنسی در دسترس شما قرار گرفت. آیا به خود نمی گوئید « ای کاش والدینم اولین کسانی بودند که مرا از این امور آگاه می ساخنتد؟ ». اگر واقعا فرزندتان را دوست دارید و علاقه مندید تا شاد و سالم کند، باید اولین فردی باشید که به دور از هرگونه احساس شرم و هراس، درباره امور جنسی با او صحبت می کنید و به کنجکاویهای او در حد امکان پاسخ می دهید.

والدین باید بدانند که برای آغاز آموزش جنسی، سن مشخص و ثابتی وجود ندارد و صبر کردن تا زمانی که کودک به مدرسه رود و در آنجا اطلاعاتی در زمینه امور جنسی کسب کند به هیچوجه جایز نیست. کودکان از طریق پرسش ها و کنجکاویهای خود، موعد مقرر را اعلام می دارند و والدین باید آموزش را شروع کنند. بهترین زمان برای پاسخگویی به پرسشهای کودکان درباره امور جنسی، اولین باری است که کودک پرسشی را مطرح می کند. کودکان تا سن شروع مدرسه، در زمینه های گوناگون از جمله امور جنسی، اطلاعاتی از محیط، اطرافیان و دوستان خود به دست می آورند. بهتر است که این اظلاعات و آگاهیهای اولیه درباره امور جنسی از طریق والدین در اختیار کودک قرار داده شود.

اگر کودک یا نوجوان پرسشی درباره امور جنسی مطرح می کند، باید تا جایی که امکان دارد به پرسش او در حد خواسته شده پاسخ گفته شود. پاسخ باید بدون احساس شرم، ناراحتی، گناه، ساده در حد سن و درک کودک یا نوجوان و در عین حال خلاصه و صادقانه ارائه گردد. زیرا آنها دوست دارند واقعیت را بشنوند. پاسخها همچنین باید در حد پرسشهای کودک و نوجوان باشد و فراتر از پرسشها پاسخی داده نشود. زیرا موجب خستگی و سردرگمی کودک و نوجوان خواهد گردید. والدین از همان ابتدا باید سعی کنند هنگام بحث درباره اعضای مختلف بدن از لغات صحیح و علمی آنها استفاده کنند و از کاربرد لغات بی معنی و کنایات جدا اجتناب ورزند.

 

کودکان دوره پیش دبستانی:

کنجکاوی در زمینه مسائل جنسی در سنین پیش دبستانی ( 3 – 5 سالگی ) امری کاملا عادی و طبیعی است. پرسشهای کودک ناشی از کنجکاوی اوست و منظورش کسب آگاهی به امور صرف جنسی نیست. از این رو، والدین باید به همان صورتی که به پرسشهای غیر جنسی کودک بادقت و صحیح پاسخ می دهند، به پرسشهای جنسی او نیز دقیق و صحیح جواب دهند تا کنجکاوی کودک به طریق درستی ارضاء گردد. کودکان در دوره پیش دبستانی نسبت به خصوصیات جسمانی خود و پی بردن به تفاوتهای جنسی بین دختر و پسر کنجکاوند و به هنگام استحمام، توالت و یا تعویض لباس به بدن خود و اطرافیان نگاه می کنند. والدین نباید در برابر کودک لخت ظاهر شوند و یا در مقابل او نزدیکی جنسی کنند. چنانچه به هنگام تعویض لباس زیر، کودک برجسب تصادف وارد اطاق شود، والدین نباید بر سر کودک فریاد بکشند، بلکه بهتر است فورا لباس خود را بپوشند.

 

سئوالات کودکان درباره اینکه بچه از کجا و چگونه به وجود می آید؟

اگر کودکی در سنین سه تا پنج سالگی بپرسد « بچه از کجا می آید؟ »، بهتر است به او گفته شود « از شکم مادر ». اگر والدین انتظار کودکی را دارند باید فرزند خود را به موقع از این موضوع آگاه سازند و حتی به او اجازه دهند تا حرکت نوزاد را در شکم مادر لمس کند. کودک ممکن است از مادر بپرسد « بچه چگونه از شکم مادر بیرون می آید؟، مادر در جواب خواهد گفت « زمانی که بچه در داخل رحم به اندازه کافی بزرگ می شود و قادر است در خارج از شکم مادر زندگی کند آنوقت مادر به بیمارستان می رود تا به کمک پزشک بچه از شکم مادر بیرون آورده شود ». اگر کودک بپرسد « بچه از کجا بیرون می آید؟ »، مادر بهتر است بگوید « بین پاهای مادر محفظه ای وجود دارد که بچه به کمک پزشک از آنجا بیرون می آید». چنانچه کودک سئوال کند « رحم مادر چه اندازه است؟ »، مادر می تواند بگوید « بادکنک را که دیده ای، اگر در آن بدمیم بزرگ می شود و اگر بادش را خالی کنیم کوچک می شود. رحم مادر نیز همچون بادکنک زمانی که بچه در درون آن قرار دارد بزرگ می شود و پس از خروج بچه مجددا کوچک می گردد». اگر کودک در ادامه سئوالاتش بپرسد « مادر بگذار راه خروج بچه را ببینم »، مادر در جوابش بهتر است بگوید « نه، این عضو جزئی از بدن من است و به کسی نشان داده نمی شود ».

سئوال دیگری که معمولا کودک پیش دبستانی از والدین می پرسد این است که « بچه چگونه به وجود می آید؟ »، والدین در پاسخگویی به این سئوال باید قدرت درک کودک را در نظر گیرند و جوابی ارائه دهند که به خوبی برای کودک قابل فهم باشد. در غیر اینصورت، جواب به جای آنکه آموزنده باشد گمراه کننده خواهد بود. مثلا بچه های خردسال بهتر است از طریق بازی و داستانها متوجه شوند که موجود پرنده چگونه به وجود می آید. برای کودکان در سنین بالاتر می توان ازدواج پرمحبت و زندگی مشترک پدر و مادر و سپس تشکیل جنین را به طوری که قابل درک باشد توضیح داد. اگر جوابهایی ارائه شده با واقعیت و میزان درک و فهم کودک هماهنگ باشد، حس کنجکاوی او را ارضاء خواهد کرد.

 

کودکان دوره دبستان:

کودکان در سنین دبستان نیز به کنجکاویهای خود درباره امور جنسی ادامه می دهند. کودکان در این دوره نیز همچون دوره پیش دبستانی با دوستان خود درباره امور جنسی صحبت می کنند. از اینرو، والدین و معلمان باید مهارتها و آگاهی های کودک را به حدی افزایش دهند که بتواند درباره رد یا قبول مطالب شنیده شده بدرستی قضاوت کرده و تصمیم مناسب بگیرد. در این دوره کنجکاویها به زندگی زناشویی، اعضای جنسی و ارتباط با جنس مخالف معطوف می شود. والدین و معلمان با بحث های دوستانه و نظارت و کنترل دقیق در رفتارها و رفت و آمدهای کودک، باید شیوه های صحیح برخورد با امور جنسی را به کودک آموزش دهند. کودکان همچنین در پایان دوره دبستان، باید توسط افراد آگاه و مطلع با تغییرات جسمانی و روانی دوره بلوغ آشنا شوند تا به هنگام وقوع آن دچار دلهره و نگرانی نگردند.

 

بلوغ:

بلوغ بحرانی ترین دوره زندگی هر فردی است. سن بلوغ در دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا در حدود ده تا یازده سالگی و پسران در حدود سیزده تا چهارده سالگی به سن بلوغ می رسند. دختران باید در ابتدا با عادت ماهانه آشنا شوند و بدانند که به هنگام بلوغ چه تغییراتی از نظر جسمانی و روانی در آنها پدید می آید. مادران باید با دختر خود درباره عادت ماهانه صحبت کنند. مادران می‌توانند تجربه اولین عادت ماهانه خویش و مسائل روحی، روانی و جسمانی حاصل از آن‌ را برای دختر خود تعریف کرده و به وی یادآور شوند که عادت ماهانه یک پدیدهٔ کاملا طبیعی در تمام دختران و بانوان بوده و مانند سایر مسائل مربوط به ارگانیسم بدن آنان است و نباید موجب نگرانی و ناراحتی در آنان گردد. توصیه می شود در مورد عادت ماهانه، مادر با دخترش صحبت کند و پدر با پسرش درباره خصوصیات دوره بلوغ نظیر رویاهایی که با انزال همراه است به گفتگو بنشیند.

 

علائم بلوغ در دختران و پسران:

بلوغ در دختران و پسران با علائم بخصوصی همراه می باشد. بلوغ در دختران با پیدایش اولین عادت ماهانه، بزرگ شدن و برجستگی پستانها، بزرگ شدن لگن، رویش مو در زیر بغل و اطراف دستگاه جنسی و پیدایش رفتارهای زنانه همراه است و در پسران با اولین انزالهای حاوی اسپرماتوزوئید، رویش مو در صورت و زیر بغل و اطراف آلت تناسلی، دورگه شدن صدا و پیدایش رفتارهای جدید همراه است. اگر والدین در دوره های قبل از بلوغ، کودک را در امور جنسی به طریق درستی راهنمایی کرده باشند، مواجهه صحیح با امور جنسی در دوره بلوغ برای نوجوان کار ساده ای خواهد بود. در این دوره، ارائه اطلاعات درباره امور جنسی تاکید بر نیروی عقل و همراه با درک و تفاهم و محبت، از دلهره و نگرانی نوجوان به مقدار قابل توجهی می کاهد. به نوجوان باید اطمینان داده شود که بروز غریزه جنسی در این دوره امری کاملا عادی و طبیعی است.

در دوره بلوغ، نوجوان برای کسب موقعیت اجتماعی، جلب محبت و نیل به استقلال تلاش می کند. و همچنین می کوشد تا مهارتها و روابطش را گسترش دهد و بدان وسیله مورد پذیرش گروه های مختلف قرار گیرد. نوجوان برای پذیرفته شدن در گروه و جامعه، شخصیت خود را با دیگران هماهنگ می سازد و سعی می کند به طرز تفکر همسالانش احترام گذاشته و مقررات گروه را رعایت کند. گاهی اوقات نیز با عقاید و گفتار دیگران مخالفت می ورزد. نوجوان به دوستی با جنس مخالف نیز علاقه دارد و تمایل دارد مورد پذیرش و اعتماد جنس مخالف قرار گیرد. لذا ساعاتی از روز را صرف رسیدگی به ظاهر نظیر توجه بیش از حد به لباس پوشیدن و نحوه گفتار خود می کند. نوجوان در برابر هرگونه زورگویی و تحکم سر به شورش می گذارد. بنابراین والدین در برخورد با نوجوان نباید به زور و قدرت متوسل شوند بلکه باید از طریق بحث منطقی و راهنمایی صحیح، رابطه بین خود و نوجوان را بهبود بخشند. والدین باید بخاطر داشته باشند که پیشنهاد غیرمستقیم همواره زودتر و بهتر از دستور مستقیم، همکاری و تشریک مساعی نوجوانان را جلب می کند.

 

بهترین نحوه برخورد والدین با کودکان لجباز

این روزها اکثر پدر و مادرها به جایی رسیده اند که در جدال بین خواسته های خود و فرزندان، این فرزندان آنها هستند که پیروز شده اند; با این حال هنوز بسیاری از والدین، مهارت های کنترل مناسب این شرایط را نیاموخته اند. شکی نیست که منطقی بودن با کودک لجباز کار سختی است و گاهی اوقات صبر شما به پایان می رسد، اما راه های موثری برای حل مشکل لجبازی بچه ها وجود دارد تا خانه شما را از یک منطقه جنگی به بهشتی آرام تبدیل کند. آگاه باشید که اجرای این راهکارهای از اوان کودکی نتایجی کارآمدتر به همراه خواهد داشت. لذا بهتر است پیش از بچه دار شدن با همسرتان در مورد اهدافتان از روش های تربیتی صحبت کنید.
 آگاهی از لجبازی کودکان
لجبازی در کودک کاملا طبیعی است. هر کودکی تا حدی لجبازی می کند، چون این طبیعت آنهاست که اطرافشان را آزمایش کنند و بفهمند که تا کجا می توانند پیشروی کنند. با این حال، بچه ها حد و مرز خود را نمی شناسند و این وظیفه والدین آنهاست که محدودیت ها را برای آنها مشخص کند. اینجاست که نقش مدیریتی پدر و مادر شروع می شود که هرچه زودتر باشد، بهتر است.

****راه حل چیست؟****
«نظم موثر»، بهترین راه پیشگیری و همکاری با یک کودک لجباز است. برای به کار بردن این روش می باید از دو قانون  استفاده کرد.
-  قانون اول: در رفتار با کودک باید ثابت قدم بود. یعنی اینکه شما و همسرتان باید از قبل، در مورد اینکه فرزندتان مجاز به انجام چه کارهایی است و چه کارهایی را نباید انجام دهد، هماهنگ باشید. و نیز باید بدانید، در صورتیکه فرزندتان ازحد خود تجاوز کرد چگونه با او برخورد کنید که در این مورد نیز نیاز به هماهنگی قبلی دارد. وقتی کودک کار خطایی انجام می دهد نباید یکی از شما کودک را دعوا کند و دیگری از او حمایت کند. همچنین نباید در مورد یک عمل کودک یک روز بی توجه باشید ولی روز دیگر بخاطر همان کار او را دعوا کنید. نتیجه آنکه روش شما باید مداوم ، مشابه، و هماهنگ باشد.
- قانون دوم: وقتی کودکی لجبازی می کند، آرام اما محکم و ثابت قدم باشید. اگر این دو قانون را درست اجرا کنید، حد و حدود خود را درک می کند. داشتن برنامه ریزی روزانه برای کودک باعث می شود تا شرایطی که باعث تنش شده کم شود و کودک بفهمد که شما چه توقعاتی از او دارید. مثلا بهتر است که برنامه غذا، ساعت خواب و دیگر مسائلی که برای شما اهمیت دارد از قبل مشخص شود تا کودک بداند که شما چه توقعی از او دارید. البته همانگونه که بچه ها موظف هستند که بدون سوال، برنامه مورد نظر شما را اجرا کنند، شما نیز باید وقتی برای کارهای مورد علاقه کودک در نظر بگیرید. باید بدانید که کودکان دارای نظرات خاص خود هستند و می توانند برای خود تصمیم بگیرند. این مسئله بخش مهمی از شکل گیری شخصیت کودک را شامل می شود. حتی گاهی اوقات زمانی را با در نظر گرفتن نظر او و مشورت با او برای انجام فعالیت تنظیم کنید .پس این شما هستید که مسائل قابل بحث و غیرقابل بحث را مشخص کنید.
   تا چه حد سخت گیر باشیم؟
والدین نباید در مورد تنبیه کودکشان خیلی سهل انگار یا خیلی خشن عمل کنند. هر دو عملکرد نتایج ناخوشایندی خواهد داشت. اگر کودکی بدون آنکه فرصت کافی برای تصمیم گیری داشته باشد، جواب منفی بشنود هرگز قادر نخواهد بود که برای خود تصمیم بگیرد یا نظر بدهد. بهترین راه برای مهار کودکی که بر سر مسئله ای پافشاری می کند، اجرای سه راه حل زیر است:
- اول: آرام اما محکم و قاطع به فرزندتان بگویید که به رفتارش خاتمه دهد و دوست ندارید که این کار تکرار شود چون به هیچ وجه آن را نمی پذیرند.
- دوم: اگر از کار خود دست برنداشت به کودکتان بگویید اگر به کارش ادامه دهد، تنبیه خواهد شد. اخطار و آگاهی دادن از مراحل مهمی بشمار می رود.
- سوم: در آخرین مرحله اگر کودک به خواسته شما عمل نکرد باید تنبیه شود. اما بهتره در مورد چگونگی تنبیه هم اطلاعاتی کسب کنید که خود جای بحث دارد. کنترل همیشگی از سوی والدین شخصیت کودک را ضعیف می کند. از سوی دیگر اگر کودک به حال خود رها شود یا به ندرت از سوی والدینش راهنمایی شود و همیشه راه خودش را برود نتیجه آن کودکی خواهد بود غیرقابل کنترل، که حرف والدینش هیچ تاثیری بر او ندارد.